سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
22013

:: بازدیدهای امروز ::
5

:: لینک به وبلاگ ::

زمستان 1384 - دست تقدیر

:: موضوعات وبلاگ::


:: دوستان من ::


آسمونی
1000نکته
خانه دوست اینجاست

:: خبرنامه ::

 

:: آرشیو ::

زمستان 1384
پاییز 1384

:: موسیقی وبلاگ::

music


 

زمستان 1384 - دست تقدیر

بیش از عشق بر تو عاشقم

یکشنبه 84/10/18 ساعت 6:52 عصر

                                                             

                                           

 

ناممکن است که احساس خود را نسبت به تو

 با واژه ها بیان کنم

این سرشارترین و والاترین احساساتی هستند که تا کنون داشته ام

با این همه هنگامی که می خواهم اینها را به تو بگویم و یا بنویسم

واژه ها حتی نمی توانند ذره ای از ژرفای احساساتم را بیان کنند .

گرچه نمی توانم جوهر این احساسات شگفت انگیز را بیان کنم

فقط می توانم بگویم آن گاه که با توام چه احساسی دارم ...

 

آن گاه که با توام

احساس پرندایی را دارم که آزاد و رها در آسمان آبی پرواز می کند

آن گاه که با توام

چو گلی هستم که گلبرگهای زندگی را شکوفا می کند

آن گاه که با توام

چون امواج دریا هستم

که توفنده و سرکش بر ساحل می کوبند

آن گاه که با توام

رنگین کمانی پس از توفانم

که پرغرور رنگهایش را نشان می دهد

آن گاه که با توام

گویی هر آنچه که زیباست ما را در برگرفته

 

این ها تنها ذره ای نا چیز از احساس والای با تو بودن است

شاید واژه ی « عشق »  را ساخته اند

تا احساسی چنین عمیق و هزاران سو را بیان کند

اما باز هم این واژه کافی نیست

با این همه چون هنوز بهترین است

بگذار بگویم و باز بگویم

بیش از عشق بر تو عاشقم


نوشته شده توسط: چه فرقی میکنه ؟

نوشته های دیگران ()

دیوانه و عاقل

یکشنبه 84/10/18 ساعت 6:48 عصر

دیوانه پرسید :

       عشق چیست ؟!

                  عاقل جواب داد :

                               دیوانگی ...

                                         و دیوانه بی تفاوت به راه خود ادامه داد ....

 


نوشته شده توسط: چه فرقی میکنه ؟

نوشته های دیگران ()

جاده

یکشنبه 84/10/4 ساعت 1:39 عصر

 
... آنها دو نفر هستند و یکی اصرار دارد که پیاده شود 
در تاریکی شب بی مهتاب ، اطراف حتی سیاه تر از جاده ای است که ماشین دارد به سرعت آن
. را میبلعد
آنکه اصرار بر ادامه سفر دارد، دلیل کافی ندارد که دیگری را به رفتن تا رسیدن به مقصد
.ترغیب کند
و آنکه می خواهد پیاده شود، این طور استدلال می کند که وقتی فرق بین جاده و مقصد چندان
 ... مشخص نباشد، ادامه سفر خیلی هم عاقلانه نیست
 ...یکی پیاده می شود و دیگری به تنهایی راه را ادامه می دهد
. و حالا همانطور که از هم دورتر می شوند، فرق جاده و مقصد را بهتر می فهمند
 ... هم آنکه مانده است و هم آنکه می رود

نوشته شده توسط: چه فرقی میکنه ؟

نوشته های دیگران ()

<      1   2   3   4